نسبتهای نقدشوندگی در تحلیل بنیادی سهام
معمولا قبل از خرید یک سهم به چه مواردی توجه میکنید؟ آیا به تابلوی معاملاتی سهم توجه میکنید؟ به میزان سهام شناور آن سهم و میانگین حجم معاملات آن چطور؟ آیا به نمودار سهم و آنچه که اندیکاتورها میگویند، دقت میکنید؟ اگر این کارها را انجام میدهید تا قسمتی از راه را درست رفتهاید. اگر قصد سرمایهگذاری بلندمدت یا میانمدت دارید، برای کسب اطمینان از انتخاب خود چه میکنید؟ بررسی صورتهای مالی شرکتها یکی از روشهایی برای کسب اطمینان از یک سرمایهگذاری کمریسک است. با بررسی نسبتهای نقدشوندگی یک شرکت و میزان نقدینگی آن، میتوانید توانایی شرکت را در بازپرداخت بدهیهایش بررسی کنید و از میزان ریسک نقدشوندگی آن شرکت باخبر شوید. حتی با مقایسه این نسبتها میتوانید از بین شرکتهای موجود در یک صنعت، شرکت مناسبتر را برای سرمایهگذاری انتخاب کنید یا اینکه عملکرد مالی یک شرکت را نسبت به سال پیش آن بررسی کنید.
نقدشوندگی چیست؟
اگر بخواهیم نقدشوندگی (Liquidity) را به زبان ساده تعریف کنیم، میتوان گفت به مدت زمانی که طول میکشد تا یک دارایی به وجه نقد تبدیل شود را نقدشوندگی میگویند. برای مثال، اوراق بهاداری مانند سهام یک شرکت که در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده است، به راحتی و با کمترین زمان ممکن میتواند به وجه نقد تبدیل شود، بنابراین میتوان گفت که سهام از نقدشوندگی بالایی برخوردار است. اما دارایی مانند زمین و ملک را نمیشود بهسرعت فروخت و به وجه نقد تبدیل کرد. برای همین گفته میشود که نقدشوندگی ملک و زمین پایین است. بهطور کلی نقدشوندگی به ما میگوید که میزان سهولت تبدیل یک دارایی به وجهنقد چقدر است.
نسبتهای نقدشوندگی
با بررسی صورتهای مالی شرکتها، میتوان نسبتهایی را محاسبه کرد که با استفاده از آنها از وضعیت مالی شرکت تا حدی مطلع شد و میزان ریسک نقدینگی آن را ارزیابی کرد. میتوان برداشتهای متفاوتی از این نسبتها داشت. برای مثال ممکن است بالا بودن این نسبتها برای اعتباردهندگان خوشایند باشد اما برای سرمایهگذاران این طور نباشد.
نسبتهای نقدشوندگی چه کاربردی دارند؟
این نسبتها علاوه بر این که ما را از ریسک نقدینگی شرکت باخبر میکنند به ما کمک میکنند تا از نقاط ضعف و قوت شرکتها باخبر شویم و با آگاهی کامل تصمیم بگیریم. این که شرکت در شرایط بحرانی چگونه عمل میکند، فعالیت آن تا چه زمانی ادامه خواهد داشت، آیا از پس هزینههای خود برمیآید و یا ممکن است ورشکسته شود، همه و همه سوالهایی هستند که میتوانند به ما در انتخاب شرکت مناسب جهت سرمایهگذاری کمک کنند.
مقایسه نسبتهای نقدشوندگی یک شرکت با نسبتهای سال قبل و بررسی میزان تغییرات این نسبتها میتواند در بررسی عملکرد شرکت طی سال مالی جدید به ما کمک کند. میتوان فهمید که شرکت در چه زمینههایی بهتر عملکرده و در چه زمینههایی افت داشته است.
استفاده از نسبتهای نقدینگی در محاسبه توان مالی شرکت ها
بهطور کلی با استفاده از نسبتهای نقدینگی میتوان توان مالی کوتاهمدت شرکتها را بررسی کرد. با استفاده از این نسبتها میتوانیم بفهمیم که آیا شرکت توانایی این را دارد که در کوتاهمدت بدهیهای خود را پرداخت کند یا نه. حتی با استفاده از این نسبتها میتوان وضعیت دو شرکت فعال در یک صنعت را با هم مقایسه کرد. نکتهای که باید هنگام بررسی صورتهای مالی دو یا چند شرکت به آن توجه کرد، این است که صورتهای مالی با استفاده از چه روشی تهیه شدهاند. اگر روشهای تهیه صورتهای مالی یکسان باشد، میتوان به اطلاعات مقایسهای حاصل از آنها اتکای بیشتری کرد.
بررسی نسبتهای نقدینگی میتواند برای استفادهکنندگان برونسازمانی مثل، سهامداران شرکت و موسساتی که به شرکتها وام کوتاهمدت میدهند بسیار مهم باشد. علاوهبر این به استفادهکنندگان درونسازمانی مثل مدیران مالی نیز کمک میکند تا استراتژیهای خود را بسنجند و بفهمند که در کجاها ضعف و یا قوت دارند.
نحوه محاسبه نسبتهای نقدشوندگی
برای محاسبه نسبتهای نقدشوندگی باید به داراییها و بدهیهای جاری شرکت توجه کرد. همانطور که در مقاله آشنایی با ترازنامه و اجزای آن در رابطه با داراییها و بدهیهای جاری صحبت کردیم. گفتیم که داراییهای جاری، داراییهایی هستند که انتظار میرود طی یک دوره یک ساله یا یک چرخه عملیات به وجه نقد تبدیل شوند و یا در دوره عملیات از آنها استفاده شود. بهطور کلی داراییهای جاری اطلاعاتی را در مورد فعالیتهای عملیاتی شرکت نشان میدهند. بدهیهای جاری، بدهیهایی هستند که انتظار میرود طی یک چرخه عملیات و یا یک سال از تاریخ ترازنامه تسویه شوند. همچنین مدیریت شرکت قصد داشته باشد که این بدهیها را از محل داراییهای جاری (وجوه نقد) و یا از طریق ایجاد بدهیهای جاری جدید تسویه کند.
از آنجایی که داراییها و بدهیهای جاری در کوتاهمدت بررسی میشوند بنابراین ارزش بازار این اقلام با ارزش دفتری آنها غالبا یکسان است و در کل میتوان به آنها اتکا کرد. در شکل زیر ترازنامه (صورت وضعیت مالی) یک شرکت خدماتی فعال در بورس را مشاهده میکنید. در ادامه قصد داریم برخی از نسبتهای نقدشوندگی را برای این شرکت باهم بررسی کنیم.
نسبت جاری (Current ratio)
با تقسیم داراییهای جاری بر بدهیهای جاری، میتوان توان شرکت در ایجاد نقدینگی کوتاهمدت را (منظور از کوتاهمدت یک دوره یک ساله و یا یک چرخه عملیات است) اندازهگیری کرد. یعنی آیا شرکت بهاندازه کافی دارایی نقدشونده در اختیار خود دارد تا از محل آن بدهیهای کوتاهمدتش را پرداخت کند یا نه.
بیایید نسبت جاری را برای شرکت بالا محاسبه کنیم. همانطور که گفتیم با تقسیم داراییهای جاری شرکت بر بدهیهای جاری آن، نسبت جاری بهدست میآید. نسبت جاری شرکتی که ترازنامه آن در بالا آورده شده است، برابر با 1.23 است. یعنی این شرکت میتواند تا 1.23 بار بدهیهای خود را از محل داراییهای جاریاش پوشش دهد.
این نسبت باید بالا باشد یا پایین؟
نمیتوان گفت که بالا بودن این نسبت خوب است یا بد. خوب یا بد بودن این مقدار بستگی به این دارد که چه کسی از آنها استفاده میکند. از نظر یک نهاد اعتباردهنده یا بانکی که قصد وام دادن به شرکت را دارد، بالاتر بودن این نسبت بهتر است. چون میفهمد که شرکت داراییهای نقدشونده و نقدینگی زیادی دارد و بهراحتی میتواند از پس بدهیهای خود برآید.
اما از نظر یک سرمایهگذار، بالا بودن این نسبت چندان خوب نیست. بالا بودن این نسبت یعنی این که مدیریت از وجوه نقد خود بهدرستی استفاده نمیکند و پولی را که میتوان در پروژههای مختلف سرمایهگذاری کرد، بهطور وجه نقد یا موجودی کالا در حسابها یا انبار نگهداشته است.
برای بستانکاران شرکت، کمبود نقدینگی به معنی امکان بروز تاخیر در بازپرداخت بدهیهایشان است. برای مشتریان شرکت نیز عدم وجود نقدینگی یا پایین بودن نسبت جاری میتواند به معنای ناتوانی شرکت در عمل به تعهدات و وظایف خود باشد.
نکته با اهمیت نسبت جاری
بهطور کلی میتوان گفت که اگر داراییهای نقدشونده و نقدینگی شرکت کافی نباشد، نمیتواند به درستی از فرصتهای سودآوری خود استفاده کند و حتی ممکن است در بازپرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود هم ناتوان شود. به دنبال ناتوانی در بازپرداخت بدهیها، شرکت ممکن است مجبور به فروش داراییهای شرکت شود و در نهایت نیز ورشکستگی را باخود به همراه بیاورد.
عدم وجود ثبات اقتصادی، عدم اطمینان از شرایط، وقوع زیانهای غیرمترقبه، اعتصاب کارکنان و. میتواند به جریانهای نقدی آسیب بزند. بنابراین شرکتها باید همواره مقداری وجه نقد و یا دارایی نقدشونده داشته باشند که در شرایط بحرانی از آنها استفاده کنند.
در انتهای این مبحث نیز میتوان گفت که اگر نسبت جاری برابر یا بیشتر از 2 باشد، یعنی شرکت از نظر مالی مستحکم است. اما اگر کمتر از 2 باشد یعنی ریسک نقدینگی آن بالا است.
نسبت آنی (Quick Ratio)
نسبت آنی که به آن نسبت سریع هم گفته میشود، شاخصی برای اندازهگیری توانایی شرکت برای پرداخت هرچه سریعتر بدهیها و عمل به تعهداتش است. در این شاخص از داراییهایی که بیشترین نقدشوندگی را دارند، در فرمول استفاده میشود. از آنجایی که آزمایشهایی که برای سنجش اسیدی یا بازی بودن یک محیط انجام میشوند بسیار سریع هستند اصطلاحا به این نسبت، فرمول آزمایش اسید نیز گفته میشود.
داراییهایی مانند موجودی کالا که ممکن است با سرعت فروش نروند و بهسرعت به وجه نقد تبدیل نشوند را در این شاخص وارد نمیکنیم.
در واقع این نسبت توانایی شرکت در بازپرداخت تعهدات و بدهیهای جاری خود را بدون این که مجبور به فروش موجودی کالا و یا اخذ وام و. شوند، نشان میدهد. بررسی نسبت آنی برای افراد محافظهکار بهتر است. هر چه این نسبت بیشتر باشد یعنی شرکت سریعتر میتواند بدهیهای خود را پوشش دهد و از نظر نقدینگی هیچ مشکلی ندارد. اگر این نسبت برابر با یک باشد، یعنی شرکت میتواند در زمان کوتاهی، بدون فروش داراییهای خود، تمامی بدهیهایش را تسویه کند.
با کسر موجودی کالا از داراییهای جاری شرکت، نسبت آنی شرکت خدماتی را محاسبه میکنیم. برای شرکت مورد بررسی ما نسبت آنی برابر با 1.21 درصد است. از آنجایی که این شرکت، یک شرکت خدماتی است و موجودی کالای آن بسیار اندک است، نسبت آنی آن با نسبت جاری فرق چندانی ندارد و شرکت میتواند هر چه سریعتر تمامی بدهیهایش را بپردازد.
با بررسی نسبت جاری و آنی شرکت به این نتیجه میرسیم داراییهای شرکت در صورت عدم وقوع اتفاقات غیرمترقبه برای پوشش بدهیهای شرکت کافی است. اما اگر اتفاق غیرمترقبهای در شرکت رخ دهد شاید بتواند در کار طبیعی شرکت اخلال ایجاد کند.
نسبت وجه نقد
نسبت وجه نقد برای تامیینکنندگان سرمایه و کسانی که به شرکت وام بسیار کوتاهمدت میدهند، میتواند مفید واقع شود. این نسبت معیاری برای سنجش توانایی شرکت برای بازپرداخت بدهیهای بسیار کوتاهمدت است. یعنی اگر شرکت مجبور شود فوری همه بدهیهای کوتاهمدت خود را پرداخت کند، آیا میتواند این کار را تنها با پول نقد و داراییهای شبهنقد خودانجام دهد یا نیاز به فروش داراییهای دیگر دارد.
شرکتهای بسیاری بودهاند که باوجود داراییهای غیرنقدی تحلیل مالی و مهمترین فرمولهای آن فراوانی که داشتهاند، اما به دلیل نقدشوندگی پایین این داراییها، نتوانسته آنها را به سرعت به وجه نقد تبدیل کنند. سرانجام هم بهدلیل عدم توانایی در بازپرداخت بدهیهایشان دچار مشکل شدهاند و یا حتی به ورشکستگی رسیدهاند.
دوره استقامت
از دیگر نسبتهای نقدینگی، دوره استقامت را میتوان نام برد. منظور از دوره استقامت این است که اگر جریانات نقدی شرکت کم شوند، شرکت تا چه مدت (چند روز) میتواند از پس هزینههای خود بربیاید و به فعالیتش ادامه بدهد.
برای محاسبه این نسبت میتوان داراییهای جاری شرکت را تقسیم بر میانگین هزینههای عملیاتی روزانه شرکت کرد.
هزینههای عملیاتی را میتوان از صورتحساب سود و زیان شرکت مشاهده کنید و با تقسیم مقدار هزینههای عملیاتی بر تعداد روزهای سال (365)، متوسط هزینههای عملیاتی روزانه را محاسبه کنید. برای مشاهده صورتهای مالی شرکتهای فعال در بورس و فرابورس میتوانید به سایت کدال مراجعه کرده و با جستجوی نام یا نماد شرکتها، آنها را پیدا کنید.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده بفرمایید.
نقطه سر به سر و تحلیل نقطه سر به سری
به طور کلی نقطه ی سر به سر (break even point) نقطه ای است که در آن درآمدها با هزینه ها برابر است و این نقطه نشان می دهد که یک سرمایه گذاری چه زمانی می تواند به سود برسد. نقطه ی سر به سر را می توان به صورت برابری فروش و هزینه یا برابری ورودی ها و خروجی ها بیان کرد که همگی یک معنا دارند و به هر شکل در نقطه ی سر به سر نه سودی وجود دارد و نه زیانی . اصطلاحی که شاید در بین فعالان بازار و سنتی ها به صورت « یر به یر » بیان شود ! معمولاً نقطه ی سر به سر برای صاحبان کسب و کارها – چه تولید چه بازرگانی و یا خدماتی – از اهمیت بالایی برخوردار است و از کارمندان خود می خواهند که همواره این نقطه را محاسبه کنند و در نظر داشته باشند.
تحلیل نقطه سر به سری این امکان را فراهم می آورد که ارتباط بین هزینه های ثابت، هزینه های متغیر و سود ناشی از کسب و کار را بشناسیم. همچنین می توان با استفاده از این تحلیل متوجه شد که چه میزان از محصول در قیمت مشخص باید فروخته شود تا کسب و کار به مرز سود دهی برسد. نقطه ی سر بسر را می توان با استفاده روابط بسیار ساده ی ریاضی و یا به صورت نمودار نشان داد. اما برای شناخت و محاسبه ی نقطه ی سر به سر نیاز به دانستن انواع هزینه ها در کسب و کار داریم. در هر کسب و کاری اعم از تولیدی، خدماتی یا بازرگانی هزینه ها یا ثابت هستند یا متغیر.
هزینه های ثابت (fixed costs)
این هزینه های به محض تصمیم گرفتن برای ورود به کسب و کاری به وجود می آیند و مستقیماً ارتباطی با حجم و میزان تولید ندارند. این هزینه های شامل هزینه های سربار مثل هزینه های اجاره و هزینه هایی مثل هزینه ی ماشین آلات و کارگر . می باشد. البته باید توجه داشت که برخی از هزینه های ثابت کاملاً ثابت نیستند و معمولاً بخشی ثابت و بخشی متغیر دارند.
هزینه های متغیر (variable costs)
این هزینه های ارتباط مستقیم با میزان تولید دارند. هزینه های مثل هزینه های مواد اولیه تحلیل مالی و مهمترین فرمولهای آن در کارخانجات تولیدی از جمله ی هزینه های متغیر هستند. در همین جا بد نیست اشاره کنیم که منظور از هزینه ی متوسط متغیر، هزینه ی متغیر به ازای هر واحد محصول است.
معمولاً نمی توان هیچ هزینه ای را به طور کامل متغیر یا ثابت دانست و اکثر هزینه ها در کسب و کار دارای هر دو بخش ثابت و متغیر هستند. مثلاً هزینه های کارگر که اغلب آن را می توان هزینه های ثابت در نظر گرفت زیرا حتی در زمان تعطیلی کارخانه نیز مدیریت این هزینه ها را پرداخت خواهد کرد، اما باز هم بخش کوچکی هزینه ی متغیر دارد (اضافه کاری و . )
محاسبه ی نقطه ی سر بسر
همان طور که اشاره شد نقطه ی سر بسر نقطه ای است که در آن نه سودی وجود دارد و نه زیانی، بنابراین در نقطه ی سر بسر رابطه ی زیر برقرار است.
(تعداد محصول تولید شده و فروخته شده×قیمت هر محصول)- هزینه های ثابت تولید- (هزینه های متغیر تولید×تعداد محصول تولید شده)
اگر هزینه های ثابت تولید را با F یا همان fixed costs و هزینه های متغیر تولید هر واحد محصول را با V یا variable costs و میزان محصول تولید شده و فروخته شده را با q یا quantity و قیمت فروش هر محصول را با p یا Price نشان دهیم، برای محسابه ی نقطه ی سر به سر (break even) می توان از رابطه ی زیر استفاده کرد.
مهمترین مزیت آگاهی از نقطه ی سر بسر شناخت رابطه ی موجود بین هزینه های ثابت و متغیر با قیمت فروش و میزان تولید و فروش در کسب و کار است. رابطه ای در کسب و کارهای مختلف با توجه به ماهیت آنها می تواند متفاوت باشد. همچنین در تکنیک های بودجه ریزی و capital budgeting یکی از مهمترین شاخصها همین نقطه ی سر بسر است و در پایان اولین کاربرد این شاخص کلیدی، آگاهی از حداقل میزان تولید و فروش برای جلوگیری از زیان در شرکت است، که عدم آگاهی از آن می تواند بسیار خطرناک باشد !
تحلیل نقطه سر به سری یکی از 10 ابزار و مفهوم کلیدی مدیریت است.
این مطلب توسط آقای سید حمیدرضا عظیمی و با استفاده از منابع زیر تالیف شده است.
دانلود این مطلب از کتابخانه پایگاه اطلاع رسانی صنعت
منابع مورد استفاده در تحلیل مالی و مهمترین فرمولهای آن این مطلب:
نظرات
با سلام و سپاس فراوران
در رابطه با نقطه سربه سر آیا محدوده عددی وجود دارد منظورم این است مثلا ما وقتی نقطه سر به سر یک طرح توجیهی را حساب کردیم می توانیم بگوییم اگر کمتر یا بیشتر از محدوده مشخص شود این طرح قبول است یا نه ؟امیدوارم منظورم را درست بیان کرده باشم
تحلیل مالی و مهمترین فرمولهای آن
بیانگر اين است كه تا چه اندازه مي توان از محل سود قبل از كسر بهره و مالیات هزينه ي بهره را پوشش داد هرچه اين نسبت افزايش يابد ريسک مالي( عدم پرداخت بدهي) افزايش يافته لذا ريسک ورشكستگي افزايش میابد. با توجه به احتمال نوسان سود قبل از مالیات و بهره ممكن است سود مزبور كاهش يابد بنابراين توان پرداخت بهره بزرگتر از يک غالبا مطلوب و مناسب است زيرا به اين معني است كه در سالهاي اتي نیز بهره هاي پرداختني به وام دهنگان پرداخت خواهند شد
2.14 = هزینه بهره / سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) = نسبت توان پرداخت بهره(پوشش هزينه بهره)
همانطور كه مشاهده مي كنید اين نسبت منفي شده و بیانگر اين موضوع مي باشد كه در اين دوره مالي نمي توان از محل سود قبل از كسر بهره و مالیات هزينه ي بهره را پوشش داد
در این وبلاگ سعی بر این است تا دانش آموخته های خود و دیگر همکاران عزیز به اشتراک گذاشته شود
همچنین سعی دارم به اکسل که مهمترین ابزار کار این حرفه است، به حد کافی توجه گردد
و البته مشارکت در پروژه های دوستان و انجام خدمات مالی
آشنایی با نسبت های مالی مهم حسابداری
یکی از عوامل مهم موفقیت حسابداران در کارشان، تجزیه و تحلیل اطلاعات مالی و ارائه گزارش های تخصصی به مدیران است تا مدیران و صاحبان سهام بتوانند بر اساس این آمار و اطلاعات و تحلیل ها تصمیم گیری درستی داشته باشند به نحوی که نتایج مطلوبتری به دست آورند.
در واقع حسابداران با تحلیل دقیق صورت های مالی یعنی صورتحساب عملکرد، سود و زیان و ترازنامه، نقش بسیار مهمی در پیشرفت موسسات و شرکتهای محل فعالیت خود ایفا خواهند کرد.
در ادامه چند مورد از مهم ترین نسبت های مالی که در شرکت ها و موسسات بازرگانی تهیه می شود را مختصرا مورد بررسی قرار می دهیم.
نسبت های مالی صورت حساب عملکرد و سود و زیان
نسبت برگشت از فروش به فروش غیرخالص
برای محقق شدن امر فروش کالا، هزینه های مختلفی وجود دارد. این هزینه ها شامل صرف وقت، هزینه تبلیغات، هزینه حمل کالا و برخی هزینه های اداری و تشکیلاتی است. پس برگشت از فروش یعنی انجام این هزینه ها بدون انجام فروش و به دست آمدن سود.
نسبت برگشت از فروش و تخفیفات به فروش غیرخالص=برگشت از فروش و تخفیفات/فروش غیرخالص *۱۰۰
کوچک بودن این نسبت در مقایسه با نسبت شاخص و عرف محیط اقتصادی، مطلوب و نشانه ای از کارآیی مدیران فروش مجموعه است. این نسبت به صورت درصد بیان می شود.
نسبت قیمت تمام شده کالای فروش رفته به فروش خالص
این نسبت هم به صورت درصد بیان می شود. هرچه فاصله بهای تمام شده کالای فروش رفته و فروش خالص بیشتر باشد سود حاصل از فروش کالا بیشتر و این نسبت کوچکتر است.
نسبت قیمت تمام شده کالای فروش رفته به فروش رفته خالص= قیمت تمام شده کالای فروش رفته/فروش خالص*۱۰۰
در شرکتها و موسسات بازرگانی تلاش می شود این نسبت به کوچکترین حد ممکن برسد.
نسبت سود ناویژه به فروش خالص
حاصل تفریق قیمت تمام شده کالای فروش رفته از فروش خالص، سود ناویژه موسسات تجاری است.
سود ناویژه= قیمت تمام شده کالای فروش رفته – فروش خالص
پس اگر نسبت قیمت تمام شده کالای فروش رفته به فروش خالص از ۱۰۰درصد کم کنیم نسبت سود ناویژه به فروش خالص به دست می آید.
نسبت سود ناویژه به فروش خالص= ۱۰۰% – قیمت تمام شده کالای فروش رفته/فروش خالص
در صورت در اختیار داشتن سود ناویژه و فروش خالص هم نسبت موردنظر به نحو زیر قابل محاسبه است:
نسبت سود ناویژه به فروش خالص=سود ناویژه /فروش خالص*۱۰۰
بزرگتر بودن این نسبت مطلوب نظر مدیران و صاحبان شرکتهاست.
نسبت سود ویژه دوره مالی به فروش خالص
بزرگی این نسبت که به درصد بیان می شود، نشانه کارآیی و لیاقت مدیران موسسه و نیز کارآیی بخش فروش و بازرگانی موسسه تلقی می شود.
نسبت سود ویژه به فروش خالص=سود ویژه/فروش خالص *۱۰۰
نسبت برگشت از خرید به خرید غیرخالص
نسبت برگشت تحلیل مالی و مهمترین فرمولهای آن از خرید و تخفیفات به خرید غیرخالص=برگشت از خرید و تخفیفات/خرید غیرخالص*۱۰۰
بزرگ بودن این نسبت مطلوب نیست، چرا که نشان دهنده آن است که هزینه های صرف شده برای امر خرید کالا، نتیجه مطلوب که همان خرید و پس از آن فروش کالا و کسب سود است را به همراه نداشته است.
نسبت هزینه حمل کالای خریداری شده به خرید غیرخالص
نسبت هزینه های حمل کالای خریداری شده به خرید غیرخالص= هزینه حمل کالای خریداری شده/ خرید غیرخالص*۱۰۰
عموما هزینه حمل کالای خریداری شده، یکی از اقلام مهم در قیمت تمام شده خرید است. پس موسسات بازرگانی تا جایی که ممکن باشد سعی در کاهش این هزینه خواهند داشت و هرچه کوچکتر بودن این نسبت بنابر شرایط، مطلوبتر خواهد بود.
نسبت های مالی صورتحساب ترازنامه:
نسبتهای جاری
نسبت جاری= دارایی های جاری/بدهی های جاری
بدهی های جاری از محل تبدیل به نقد دارایی های جاری پرداخت می شوند و چون کلیه دارایی های جاری به یکباره امکان نقد شدن پیدا نمی کنند؛ بنابراین این نسبت باید مساوی ۲ یا بزرگتر از آن باشد تا موسسات و شرکتها برای پرداخت تعهدات خود دچار مشکل نشوند.
سرمایه جاری
سرمایه جاری= دارایی های جاری – بدهی های جاری
مانده سرمایه جاری هر موسسه باید به میزانی باشد که در صورت پرداخت کلیه بدهی ها با میزان نقدینگی باقی مانده بتوان موسسه را برای مدت معقولی اداره نمود.
نسبت آنی
نسبت آنی= صندوق+بانک+خالص بدهکاران/بدهی های جاری
انجمن های حرفه ای حسابداران عقیده دارند که اگر چنانچه این نسبت از عدد یک کمتر باشد، خطر عدم توانایی پرداخت سریع بدهی ها در صورت عدم تحمل زیان تبدیل به نقد عجولانه سایر دارایی ها، حیثیت تجاری موسسه را تهدید می کند.
نسبت ثابت
نسبت ثابت=دارایی ثابت/بدهی های طویل المده
دارایی های ثابت، در واقع تضمین پرداخت بدهی های طویل المدت هستند. این نسبت چنانچه عدد ۲ یا بیشتر باشد نشان دهنده آن است که شرکت موقع پرداخت بدهی های طویل المدت با مشکل مواجه نمی شود.
نسبت سود ویژه به جمع دارایی
نسبت سود ویژه به جمع دارایی ها=سود ویژه/(جمع دارایی های پایان سال+جمع دارایی های ابتدای سال/۲) *۱۰۰
این نسبت از تقسیم سود ویژه به متوسط جمع دارایی های موسسه طی سال بدست می آید.
در پایان باید گفت، نتیجه گیری و اظهارنظر نهایی در این مقوله، تا حد زیادی به تجربه، دانش و آگاهی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی کارشناس امور مالی حسابداری وابسته است و لزوما نتیجه مشخص و یکسانی وجود نخواهد داشت. چون کارشناسان مختلف از تجربیات مختلف و سطح دانش متفاوت برخوردارند. برای هر حسابداری که علاقمند به پیشرفت در کار است بالابردن آگاهی، افزایش قدرت تجزیه و تحلیل و تسلط به انواع اطلاعات مالی بسیار ضروری به نظر می رسد.
با بررسی حاشیه سود، سود خود را افزایش دهید
حاشیه سود، یکی از شاخصههای اصلی فاندامنتالی برای سرمایه گذاری در یک شرکت است.
هنگامی که بخواهید تحلیل فاندامنتال (بنیادی) انجام دهید، دو رویکرد سر راه شما وجود دارد:
رویکرد اول، بررسی بالا به پایین هست و دیگری نگاه از پایین به بالا است. در رویکرد بررسی بالا به پایین، هنگامی که شما وارد تحلیل فاندامنتال یک پروژه شوید، ابتدا وضعیت جهانی (سیاسی، اقتصادی و…) را بررسی میکنید، سپس وضعیت اقتصاد داخلی، وضعیت صنعت و در پایان به بررسی شرکت مورد نظر خواهید پرداخت.
شما برای شناسایی پروژه های آیندهدار باید از منابع اطلاعاتی گوناگون و معتبر استفاده کنید. و ما در این مقاله شما را با بهترین منابع آماری برای بررسی سابقه اقتصادی شرکتهای مختلف آشنا میکنیم.
حاشیه سود که یکی از عوامل مؤثر در تحلیل بنیادی هست، که در این مقاله به بررسی کامل آن میپردازیم. همچنین نحوه محاسبه انواع حاشیه سود را بیان میکنیم.
در این مقاله میآموزید:
- آشنایی با انواع گزارشهای مالی
- آموزش محاسبه حاشیه سود در معاملات
- کاربرد و تحلیل حاشیه سود
- تأثیر حاشیه سود بر معاملات
این مقاله برای چه کسانی مناسب است:
- افرادی که به بررسی گزارشهای مالی و تحلیل فاندامنتال علاقهمند هستند.
- معاملهگران و سرمایه گذاران بلند مدت.
- سرمایهگذاران حرفهای که میخواهند شخصاٌ، یک پروژه ارزنده برای سرمایهگذاری را تحلیل کنند.
منابع مهم تحلیل شرکت برای تعریف حاشیه سود
قبل از تعریف اینکه حاشیه سود چیست، باید با برخی شاخصههای مهم در هر پروژه یا شرکت که در تحلیل اوضاع و شرایط آن مهم هستند آشنا شویم.
برای مثال زمینه فعالیت شرکت، مکان شرکت، نوع محصولات تولیدی، فروش محصولات و مشتریان شرکت، مواردی هستند که قبل از سرمایه گذاری در یک مجموعه باید اطلاعاتی درباره آنها کسب کنیم. یکی از این منابع، گزارشهای مالی منتشر شده توسط خود شرکت است.
گزارشهای مالی چیست؟
گزارشهای مالی شرکت شامل گزارش هیئت مدیره، صورتهای مالی و یادداشتهای توضیحی هست که توسط شرکت تهیه و مورد استفاده مخاطبین قرار میگیرد. اساس و پایه تحلیل بنیادی، وابسته به این گزارشات است.
به عنوان مثال برای بازار بورس ایران، سامانه جامع اطلاع رسانی ناشران یا سایت کدال، سایتی معتبر و مورد اطمینان است که گزارشات مالی شرکتهای بورسی در آن منتشر میشود.
در بازار ارزهای دیجیتال نیز وبسایتهایی مانند کوین مارکت کپ (Coinmarketcap)، گلاسنود (Glassnode)، کوین گلاس (Coinglass) و… به عنوان منابع اطلاعاتی موثق برای تحلیل شرایط مالی رمز ارزها استفاده میشوند.
معتبرترین منبع برای تحلیل شرایط اقتصادی، صورتهای مالی شرکتها میباشند. در صورتهای مالی، وضعیت و عملکرد مالی شرکتها در قالب اعداد و ارقام بیان میگردد. از جمله صورت های مالی مهمی که باید در نظر داشته باشید، ترازنامه و صورت سود و زیان است.
ترازنامه توانایی شرکت را برای برقراری تعادل بین داراییها و میزان بدهیاش به سایر نهادهای مختلف را نشان میدهد. میزان درآمد و مخارج شرکت در یک بازه زمانی مشخص در صورت حساب درآمد نمایش داده میشود. شما از طریق این صورتحساب متوجه میشوید شرکت درآمدی از دست داده است یا کسب کرده است و میزان نقدینگی شرکت برای خرید هر آنچه که برای بهبود یا گسترش لازم هست، مشخص شده است.
حاشیه سود چیست؟
در امور حسابداری و مالی، میزان سودآوری شرکت را نسبت به درآمد آن با استفاده از مارجین اندازهگیری میکنند. حاشیه سود خالص یا مارجین، یکی از نسبتهای سودآوری هست و از تقسیم سود خالص بر درآمد یا فروش به دست میآید.
حاشیه سود به شکل درصدی بیان میشود و مشخص میکند هر شرکت به ازای هر 100 میلیون تومان فروش، چند میلیون سود به دست میآورد. برای مثال، اگر مارجین سود خالص شرکتی 20% باشد، مشخص میشود این شرکت در ازای هر 100 میلیون تومان فروش، 20 تحلیل مالی و مهمترین فرمولهای آن میلیون تومان سود خالص کسب کرده است.
محاسبه انواع حاشیه سود
حاشیه سود انواع مختلفی دارد. اصلیترین آنها حاشیه سود ناخالص، حاشیه سود عملیاتی و حاشیه سود خالص است. در این بخش از مقاله با انواع حاشیه سود آشنا میشویم و نحوه محاسبه آنها را بیان میکنیم.
حاشیه سود ناخالص (GROSS PROFIT MARGIN)
برای محاسبه حاشیه سود ناخالص از فرمول زیر استفاده میکنیم.
حاشیه سود ناخالص | آکادمی آینده
حاشیه سود عملیاتی (OPERATING PROFIT MARGIN)
مارجین سود عملیاتی برای ارزیابی سودآوری شرکت از عملیات اصلی آن مورد استفاده قرار میگیرد. در حقیقت به کنترل هزینههای عملیاتی در فرآیند سودآوری شرکت میپردازد.
هرچه این نسبت بالاتر باشد میزان سودآوری شرکت و توانایی آن در کاهش هزینههای عملیاتی بیشتر است. برای محاسبه آن از فرمول زیر استفاده میکنیم.
حاشیه سود عملیاتی | آکادمی آینده
حاشیه سود خالص (NET PROFIT MARGIN)
مارجین سود خالص یکی از پرکاربردترین نسبتهای مالی است که تحلیلگرهای مالی با استفاده از آن میزان سودآوری شرکت را با توجه به فروش یا درآمدهای شرکت مورد ارزیابی قرار میدهند. هرچه این نسبت بیشتر باشد بیانگر بالاتر بودن میزان سودآوری شرکت و توانایی آن در کاهش کل هزینههای شرکت و به عبارتی کارایی بالای آن است. روش محاسبه مارجین سود خالص از طریق فرمول زیر است.
حاشیه سود خالص | آکادمی آینده
تحلیل حاشیه سود
از حاشیه سود کم و پایین، اینطور تعبیر میشود که سوددهی شرکت چندان ایمن نیست. اگر شرکتی با حاشیه سود پایین، در فروش دچار افت شود، حاشیه سود آن حتی کمتر هم خواهد شد و ممکن است منفی شود.
مارجین سود پایین میتواند نکات خاصی درباره صنعتی که یک شرکت در آن فعالیت دارد یا شرایط کلان اقتصادی آشکار کند.
کم بودن حاشیه سود، میتواند نشاندهنده آن باشد که آن شرکت فروش کمتری از سایر شرکتها در همان صنعت داشته است (سهم بازار کمتر) و یا اینکه صنعت مورد نظر، متأسفانه شرایط وخیمی دارد.
همچنین میتوانند جنبههای خاصی از استراتژی قیمتگذاری یک شرکت را مشخص نمایند و نشان دهد که شرکت کالاهای خود را کمتر قیمتگذاری کرده است.
مارجین سود همچنین به نکاتی راجع به توانایی شرکت در مدیریت هزینههایش اشاره دارد.
مخارج بالا نسبت به درآمد، ممکن است نشانگر این باشد که شرکت، به خاطر مشکلات مدیریتی، سعی در پایین نگهداشتن هزینهها دارد. مخارج بالا ممکن است به دلایل مختلفی اتفاق بیفتند، مثلاً شرکت، کارمندان زیادی استخدام کرده یا در فضایی بزرگتر از نیاز فعالیت میکند و درنتیجه مجبور است پول اجاره زیادی بپردازد و… .
مقایسه بین حاشیه سود شرکتها
با وجود اینکه مارجین سود، نسبت مفید و محبوبی برای اندازهگیری سودآوری شرکتها است، اما مانند هر معیار مالی دیگری دارای محدودیتهایی است که سرمایه گذاران باید آن را در نظر بگیرند.
افراد باید از این معیار فقط جهت مقایسه شرکتها در یک صنعت خاص و با مدلهای کسب و کار و سطح درآمدی یکسان استفاده نمایند. غیر از این، تفسیر مقایسهای بین حاشیههای سود آنها تقریباً بیمعنی است.
فرض کنید شرکتی اجناس لوکس میفروشد. این شرکت، اغلب درصد سود بالایی در اجناس خود تحلیل مالی و مهمترین فرمولهای آن تحلیل مالی و مهمترین فرمولهای آن دارد، در حالی که موجودی کالا و هزینه کم دارند یا درآمد متوسطی دارند اما از مارجین سود بالایی برخوردارند.
در شرکتی دیگر که تولیدکننده کالاهای اساسی هستند، به دلیل نیاز به نیروی کار و فضای بیشتر، درصد سود کمی داشته و موجودی کالا و هزینه نسبتاً بالایی دارند. ممکن است درآمد بالایی داشته باشند، اما حاشیه سودشان کم است.
آیا افزایش درآمد، موجب افزایش حاشیه سود میشود؟
معمولاً اعدادی مثل فروش یا درآمد، نمیتوانند اطلاعات خاصی راجع به سودآوری شرکت در اختیار شما قرار دهند؛ یعنی نگاه کردن به درآمدهای یک شرکت اغلب کل جریان دارایی و نقدینگی شرکت را تعریف نمیکند. افزایش درآمدها خوب است، ولی افزایش درآمد به معنی افزایش حاشیـه سود شرکت نیست.
بهطور مثال، فرض کنید درآمد یک سال شرکتی ۱۰۰ میلیارد تومان بوده و ۷۵ میلیارد تومان هزینه داشته باشد که حاشیه سود او ۲۵% میشود. (۲۵%=۱۰۰/(۷۵-۱۰۰)).
اگر در طول سال بعدی درآمدش به ۱۲۵ میلیارد تومان افزایش یابد و هزینههای آن به ۱۰۰ میلیارد تومان برسد، حاشیـه سود آن ۲۰% میشود (۲۰%=۱۲۵/(۱۰۰-۱۲۵)). همانطور که مشخص است بااینکه درآمد شرکت افزایش پیدا کرده، اما حاشیه سود شرکت به خاطر افزایش سریعتر هزینهها نسبت به درآمد، کاهش یافته است.
عاملی مؤثر در کاهش حاشیه سود
کم شدن درآمد شرکت موجب کاهش حاشیه سود میشود.
فرض کنید درآمد و مخارج شرکتی در یک سال به ترتیب ۲۰۰ میلیارد و ۱۵۰ میلیارد تومان باشد. در این صورت مارجین سود آن ۲۵% خواهد بود. در سال بعد، شرکت یک تغییر ساختار انجام میدهد و مخارج خود را با حذف یک خط تولید کاهش میدهد، لذا درآمد کل هم کاهش مییابد. اگر درآمد و مخارج شرکت در سال دوم ۱۵۰ میلیارد و ۱۲۰ میلیارد دلار باشد، مارجین سود آن ۲۰% خواهد شد.
در این مثال، اگرچه شرکت توانست هزینههای خود را به شکل قابل توجهی کاهش دهد، ولی مارجین سود بیشتر از تصور تحت تأثیر قرار گرفت. چون درآمد سریعتر از مخارج با کاهش روبرو شد.
بررسی حاشیه سود در شرکت مهندسی صنعتی روان فنآور
از آنجایی که مبحث حاشیه سود در صورت های مالی نمادهای بورسی بهتر بیان میشود، برای درک آسانتر این مبحث، نمونه آن را در یک شرکت بورسی بررسی میکنیم.
مثال: میخواهیم مارجین سود خالص و عملیاتی را محاسبه کنیم. ابتدا نماد شرکت مورد نظر را در سایت کدال جستجو میکنیم. سپس از آیتم گروه اطلاعیه، گزینه اطلاعات و صورت مالی سالیانه و از آیتم نوع اطلاعیه، گزینه اطلاعات و صورتهای مالی میاندورهای را انتخاب میکنیم.
صورت های مالی | آکادمی آینده
آخرین صورت سود و زیان (۹ ماهه ۱۴۰۰) برای شرکت مهندسی صنعتی روان فنآور را استخراج کردهایم:
صورت مالی 9 ماهه 1400 | آکادمی آینده
حاشیه سود خالص شرکت برابر است با سود خالص تقسیم بر فروش: ٪۱۱.۲۳- =۲۸۳۱۱-/۶۵۴۴-
حاشیه سود عملیاتی شرکت برابر است با سود عملیاتی تقسیم بر فروش: ٪۱۹.۹۲-=۲۸۳۱۱/۵۶۴۲-
دوره ۶ ماهه ۱۴۰۰
صورت مالی 6 ماهه 1400 | آکادمی آینده
حاشیه سود خالص: ٪۸۸.۹۲- =۱۸۶۱۴-/۱۶۵۵۳-
حاشیه سود عملیاتی: ٪۸۵.۴۲- =۱۸۶۱۴/۱۵۹۰۱-
همانطور که مشخص است از میزان حاشیه زیان خالص و حاشیه زیان عملیاتی در دوره ۹ ماهه کاسته شده است. در حالت کلی محاسبه مارجین سود برای شرکتهایی که در حال ضرر کردن هستند، خیلی مفید نیست، چون آنها هیچ سودی ندارند.
نتیجه گیری
در این مقاله به بررسی انواع حاشیه سود و تأثیرات کاهش و افزایش آن پرداختیم. یاد گرفتیم حاشیه سود (Profit margin) نسبتی است که سودآوری هر ریال از فروش را، محاسبه میکنند.
توجه محض به سودهای خالص، تصویری دقیق از عملکرد شرکت ارائه نخواهد داد. نسبتهای مارجین سود، بجای برآورد کردن میزان داراییها، سهام و سرمایهگذاریهای شرکت؛ مقدار پولی را که آن شرکت، از تمام درآمدهای حاصل از فروش محصولات، داراییها و سرمایهگذاریها به دست خواهد آورد، مورد توجه قرار میدهد.
یک تحلیلگر بنیادی خوب باید مسلط بر مفاهیم آماری در صورتهای مالی باشد و بتواند به درستی روابط بین اعداد و ارقام منتشر شده را درک نماید.
از جنبههای کیفی که نباید نادیده گرفته شود، مزیت رقابتی بودن و کیفیت مدیریت شرکت است. تحلیلگران میتوانند اطلاعات اولیه را با رجوع کردن به وبسایت کدال و یا جست و جو در اینترنت به دست آورند.
اگر در ترید و معاملهگری مهارت دارید ولی هنوز نمیدانید که بر روی چه سهمی معاملاتتان را انجام دهید، آکادمی آینده به عنوان بهترین آموزشگاه آموزش ارز دیجیتال و آموزش فارکس پاسگوی تمامی سوالات شما عزیزان است.
دیدگاه شما