الگوی کلاسیک حباب بورس
بزرگ ترین و معروف ترین حباب های شکل گرفته در بازارهای سرمایه دنیا رفتار مشابهی از خود نشان داده اند؛ تا جایی که از آن به عنوان یک الگوی کلاسیک در تورم های بورسی یاد می کنند. در این مدل مثالی روند شکل گیری حباب از سه مرحله ابتدایی «فاز نهانی»، «فاز آگاهی» و «فاز شیدایی» عبور می کند و در نهایت وارد «فاز تخلیه حباب» می شود. به نظر می رسد همگرایی نداشتن متغیرهای بورس تهران با دیگر شاخص های بنیادین اقتصاد در شرایط فعلی به گونه ای با خصایص هندسی این الگوی کلاسیک مشابهت داشته باشد؛ هرچند در مقابل برخی آن را طبیعی و حاصل انتظارات تورمی می دانند.
طبق تجربه در جریان شکل گیری حباب ها در بورس های دنیا، رفتار مشابهی مشاهده شده، تا جایی که کارشناسان در صورت بندی نهایی حباب ها به یک الگوی کلاسیک دست یافته اند. رفتار این الگو نمونه ای کلی از افت و خیزهای بسیار بلند است که در بورس های شانگهای، وال استریت، ژاپن و بسیاری از بازارهای سرمایه دیگر تجربه شده است. اما مساله اساسی این است که وضع فعلی بازارسهام ایران تا چه اندازه با رفتار این الگو مشابه است؟ بررسی های آماری از روند بازار سرمایه نشان می دهد در صورت تداوم وضعیت کنونی و تشدید شکاف های بین دو بخش مالی و حقیقی اقتصاد، زنگ خطر نظام پولی کشور به صدا درخواهد آمد.
در شرایطی که انتشار گزارش های آینده نگر از برآورد عملکرد شرکت ها ۳ سال است در بورس ایران متوقف شده، طبق آمارهای به دست آمده از گزارش های عملکرد گذشته نگر، عدد نسبت قیمت به درآمد (P/ E) ۳۶ درصد از شرکت های بورس بالای ۱۰۰ مرتبه قرار دارد. به بیان دیگر ۱۰۰ سال طول می کشد که سودخالص انباشتی به رقم سرمایه تخصیص یافته سهامدار برسد. همچنین مطابق ارزیابی ها ۵/ ۲۱درصد دیگر شرکت ها بین ۵۰ تا ۱۰۰ واحد و ۶/ ۳۴ درصد آنها هم بین ۲۰ تا ۵۰ و در نهایت فقط ۸/ ۷ درصد آنها P/ E زیر ۲۰ مرتبه دارند. طبق محاسبات آماری از آبان ۹۶ تا ۴ تیر ۹۹ شکاف بین دو شاخص سود شرکت ها و شاخص قیمت که پارامتری برای سنجش حباب درنظر گرفته می شود، ۵ برابر شده است. در این فاصله زمانی شاخص قیمت سهام (بر مبنای ۱۰۰) به بیش از ۱۴۰۰ واحد (رشد ۱۳۰۰ درصدی) رسیده در حالی که با همین سنجه رشد سود شرکت ها به ۳۰۰ واحد (رشد ۲۰۰ درصدی) رسیده است.
شاخص آینده نگر و عملکرد گذشته نگر
برخی کارشناسان معتقدند این دو شاخص عملا قابل مقایسه نیستند زیرا ارقام سود عملکرد شرکت ها به گذشته و شاخص قیمت بورس به آینده ارجاع دارد. در واقع قیمت سهام متاثر از مکانیزم عرضه و تقاضا در بازار است و عناصری که پشتوانه انتظاری رفتار این نیروهای بازاری را می سازد آینده سنجه های اقتصادی و تولیدی آن مثل درآمد و سود است. از همین رو استدلال می کنند اگر قیمت سهام در این مدت رشد کرده نه به دلیل وضعیت سود شرکت ها در گذشته بلکه به خاطر انتظار سودی است که احتمالا با رشد قیمت ارز و تورم در آینده عاید شرکت ها خواهد شد. در اینجا شاخص سهام به منزله یک مقیاس آینده نگر درنظر گرفته می شود.
در مقابل اما برخی کارشناسان معتقدند در شرایط طبیعی که شاخص بورس با دیگر متغیرهای اقتصادی به طور نسبی در یک راستا حرکت می کنند، استدلال اخیر درست است، اما در شرایط فعلی مشاهده می کنیم که شاخص قیمت سهام با دیگر متغیرهای اقتصادی واگرایی شدیدی پیدا کرده است. در حالت طبیعی انتظار می رود شاخص بورس متناسب با متغیرهایی چون تورم، تغییرات حقوق صاحبان سهام شرکت ها و سود انتظاری شرکت های حاضر در بورس تغییر کند. در حالی که روند فعلی نماگر بورس تهران همگرایی چندانی با عوامل فوق ندارد.
ضمن اینکه این استدلال درخصوص آینده نگر بودن قیمت سهام تنها مختص به این بازار نبوده و بسیاری از دارایی ها مانند ارز و طلا از چنین خاصیتی برخوردارند. از این رو می توان گفت رشد شاخص بورس نه به دلیل انتظارات تورمی در کل اقتصاد، بلکه به خاطر افزایش تقاضای خرید سهام به دلیل انتظار افزایش آتی قیمت ها در بازار سهام و بهره مند شدن از افزایش قیمت ها در این بازار به ظاهر مطمئن صورت می گیرد. بنابراین می توان تاکید کرد در شرایط فعلی شاخص بورس روابط منطقی خود را با دیگر متغیرهای اقتصادی از دست داده است.
مقایسه با دیگر بورس ها
برای اعتبارسنجی استدلال دوم فکت های دیگری هم ارائه می شود که یکی از آنها مقایسه میزان سوددهی شرکت های بورسی کشورهای دیگر است. آمارها نشان می دهد که P/ E بنگاه های روسیه با وجود تورم به نسبت بالا ۵ واحد است. همین طور این شاخص در کشورهای آرژانتین و پاکستان ۶ و در مصر، ترکیه، امارات متحده عربی و کلمبیا ۸ واحد است.
کشورهای با شاخص بالا ایران، هند، عربستان هستند که به ترتیب ۳۳، ۱۹ و ۱۷ واحد گزارش شده اند. همان طور که انتظار هم می رود، این آمارها نشان می دهد میزان سوددهی اسمی صنایع کشورهای با تورم بالاتر بیشتر از کشورهایی است که تورم پایین تری را تجربه می کنند، قاعده ای که استثنای آن در حال حاضر ایران محسوب می شود. اما در کنار این موضوع، در حال حاضر نسبت ارزش بازار سرمایه به تولید ناخالص داخلی کشور به ۲۹۷ درصد رسیده است. این نسبت برای روسیه ۳۵ درصد، ترکیه ۱۹ درصد، قطر ۸۵ و کره ۸۷ درصد است. روند حرکتی این دو متغیر در سه دهه گذشته را اگر روی نمودار مشاهده کنیم، شاخص ارزش بازار تا کمتر از یک سال پیش با فاصله ای ۵۰ تا ۱۰۰ درصدی پایین تر از رقم تولید ناخالص داخلی حرکت می کرده اما از یک سال پیشی بازار با یک جهش عمودی مستقیم از رقم تولید ناخالص داخلی پیش گرفته و تا سه برابر آن هم بالا رفته است.
فرجام های تجربه شده
روند تاریخی تشکیل حباب مالی در بازارهای سهام مهم دنیا به حدی یک قواره و تکرارشونده است که الگویی کلاسیک و جهانی را پدید آورده؛ در این الگو شروع پدیده با ورود سرمایه گذاران هوشمند صورت می گیرد که به آن «فاز نهان» گفته می شود. در مرحله دوم یعنی «فاز آگاهی» اولین موج فروش سهام با ورود سرمایه گذاران بزرگ آغاز می شود. یک نوسان کوتاه در این فاز اتفاق می افتد که بدبین ها را به تله می اندازد. بعد از این نوسان نوک پیکان شاخص عمودی می شود و همزمان با جلب توجه رسانه ها و برانگیختن شوق و طمع و در نهایت توهم عموم، به هجوم جمعیت و افزایش سرسام آور قیمت سهام منتهی می شود. در این مرحله است که رشد سهام به نقطه اوج خود می رسد که البته خیلی زود شاهد سقوط کوتاه از قله می شویم که بیشتر با انکار سهامداران هم همراه می شود. به همین دلیل اندکی پایین تر از نقطه قله شاخص دوباره با نوسانی کوتاه به سمت بالا میل می کند که بسیاری از خوشبین های بازار را می فریبد. (تله خوشبین ها). در مرحله بعد بازار وارد فاز تخلیه حباب می شود که بزرگترین سراشیبی تاریخی در بازار را تجربه خواهد کرد، اتفاقی که ناگزیر فعالان را به ناامیدی خواهد انداخت.
با اینکه در این مرحله شاخص بورس به پایین تر از نقطه شروع می رود، اما این پایان ماجرا نخواهد بود چون بعد از آن با یک رشد طبیعی البته با اندکی شیب تندتر بازار خود را بازمی یابد. این روند به گونه ای است که اگر سرمایه گذار از ابتدا با دید بلندمدت وارد بازار شده باشد، در این نقطه سودی طبیعی و همخوان با دیگر متغیرها به دست خواهد آورد. همین الگوی گفته شده با کمی شدت و ضعف در سال ۱۹۲۹ در وال استریت، ۲۰۰۵ در بورس عربستان، ۲۰۰۶ در شانگهای و ۱۹۹۰ در ژاپن تجربه شده است و بر همین اساس به عنوان یک الگوی کلاسیک در تشکیل حباب و ریزش شدید از آن یاد می شود.
الگوهای هارمونیک در آموزش بورس چیست و چه کاربردی دارد
الگوهای هارمونیک همیشه در مباحث آموزش بورس به کار گرفته شده اند و شاید یکی از اصلی ترین ابزارها برای درک صحیح از رفتارهای قیمت ها و پرایس اکشن است.
الگوهای هارمونیک در حرفه و آموزش بورس
الگوهای هارمونیک همیشه در مباحث آموزش بورس به کار گرفته شده اند و شاید یکی از اصلی ترین ابزارها برای درک صحیح از رفتارهای قیمت ها و پرایس اکشن است. مولفان کتاب ها، مجلات، وبسایت ها و انواع فیلم آموزش بورس، به طور کامل و جامع به این مبحث مهم پرداخته اند و آن را راهی برای موفقیت در سرمایه گذاری دقیق و امن می دانند.
ما نیز در اینجا سعی داریم مثل همیشه با شما در آموزش بورس همراه باشیم و در این مقاله به تعریف و توضیحی جامع از الگوهای هارمونیک بپردازیم.برای درک بیشتر این مقاله به قسمت فیلم آموزش بورس سایت چارت ایران مراجعه کنید
الگوهای هارمونیک
الگوهای هارمونیک توسط اچ.ام گارتلی در سال 1932 تعریف شدند. گارتلی در کتاب خود «سود در بازار سهام» در مورد الگوی 5-نقطه (معروف به گارتلی) مطلب نوشت. لری پوساونتو با استفاده از نسبت های فیبوناچی، این الگو را بهبود بخشیده و قوانینی در مورد نحوه معامله الگوی «گارتلی» در کتاب «نسبت های فیبوناچی با تشخیص الگو» بنا نهاده است. تعداد معدودی از دیگر مولفان روی این تئوری الگو کار کرده اند، اما بهترین تالیف شاید توسط اسکات کارنی (Scott Carney) در کتاب خود با عنوان «معامله ی هارمونیک» صورت گرفته است. اسکات کارنی همچنین الگوهایی مانند «خرچنگ»، «خفاش»، «کوسه» و «5-0» اختراع کرد و دانش عمیقی به قوانین معامله ی آنها، اعتبار و مدیریت ریسک/پول افزود.
تئوری اصلی الگوهای هارمونیک مبتنی بر حرکت قیمت/ زمان است که به روابط نسبت فیبوناچی و تقارن آن در بازارها پایبند است. تجزیه و تحلیل نسبت فیبوناچی با هر نوع بازار و روی هر نوع نمودار زمانی کاربردی است. ایده اصلی استفاده از این نسبت ها، شناسایی نقاط عطف کلیدی، ریتریسمنت ها (بازگشتی ها) و امتدادها به همراه یک سری از نقاط نوسان بالا و نوسان پایین است. پیش روی ها و بازگشتی های بدست آمده از این نقاط نوسان (اوج و قرع)، سطوح قیمت های کلیدی را برای هدف ها یا توقف ها به ما می دهند.
الگوهای هارمونیک با استفاده از توالی های فیبوناچی ساختارهای الگوی هندسی (نوسانات/پایه های بازگشتی ها و پیش رفتگی ها) را ایجاد می کنند. این ساختارهای هارمونیک که به عنوان الگوهای خاص (هارمونیک) شناخته می شوند، فرصت های منحصر به فردی مانند حرکت بالقوه قیمت و گردش کلیدی یا نقاط معکوس روند را برای معامله گران فراهم می کند. هنگامی که الگوهای هارمونیک سعی در ارائه اطلاعات بسیار معتبر در مورد ورودی قیمت ها، اطلاعات توقف ها و هدف ها دارند، این عامل برای معامله گران حاشیه ای ایجاد می کند. این امر ممکن است یک تمایز کلیدی با سایر شاخص ها / نوسان سازها و نحوه کارکرد آنها باشد.
3 مرحله برای معامله الگوهای قیمت هارمونیک
همانطور که احتمالاً در بسیاری از انواع فیلم آموزش بورس ملاحظه کرده اید، همه چیز در مورد سودآوری از الگوهای هارمونیک این است که بتوانید آن الگوهای «عالی» را بیابید و پس از اتمام آنها خرید یا فروش کنید.
سه مرحله اساسی در پیدا کردن الگوهای هارمونیک وجود دارد:
مرحله 1: الگوی بالقوه قیمت هارمونیک را پیدا کنید:
نمودار شکل 1 الگوی بالقوه قیمت هارمونیک به نظر می رسد. در اینجا دقیقاً مطمئن نیستیم که این نمودار چه نوع الگویی می تواند باشد.
الگوهای هارمونیک در آموزش بورس چیست و چه کاربردی دارد
شکل 1: الگوهای هارمونیک
شبیه 3-درایو به نظر می آید، اما می تواند یک خفاش یا یک خرچنگ باشد. حتی می تواند یک گوزن باشد. در هر صورت بیایید آن نقاط معکوس را نامگذاری کنیم.
مرحله 2: الگوی بالقوه قیمت هارمونیک را اندازه بگیرید:
با استفاده از ابزار فیبوناچی، یک قلم و یک کاغذ، ملاحظات خود را در یک لیست می نویسیم.
الگوهای هارمونیک
شکل 2: الگوهای هارمونیک
حرکت BC برابر است با .618 بازگشتی از حرکت AB.
حرکت CD برابر است با 1.272 امتداد از حرکت BC
طول AB تقریباً برابر با طول CD است.
این الگو برای الگوی ABCD گاوی قابل قبول است، که یک سیگنال خرید قوی است.
مرحله 3: پس از تکمیل الگوی قیمت هارمونیک، خرید یا فروش کنید:
الگوهای هارمونیک چیست
شکل 3: الگوهای هارمونیک
پس از اتمام این الگو، تمام کاری که شما باید انجام دهید این است که به سفارش خرید یا فروش پاسخ مناسب دهید.
در این حالت ، شما باید در نقطه D خریداری کنید، که برابر است با 1.272 امتداد فیبوناچی از حرکت CB، و توقف ضرر خود را دو پیپ پایین تر از قیمت ورودی خود قرار دهید.
مشكل الگوهای قیمت هارمونیك این است كه آنقدر کامل هستند كه نمی توان به آسانی آنها را پیدا کرد. به نوعی شبیه به پیدا کردن الماس در شن بیابان است.
علاوه بر درک مراحل، باید چشم های عقاب داشته باشید تا الگوهای احتمالی قیمت هارمونیک را پیدا کنید و صبر کافی داشته باشید تا قبل از اتمام این الگو هیچ عملی انجام ندهید.
با پیروی از این سه مرحله اساسی، می توانید تنظیمات با احتمال بالایی را پیدا کنید که به شما کمک می کند شکست ها را دریابید.
لیست الگوهای هارمونیک
گاوی/ خرسی ABC
گاوی/ خرسی AB=CD
گاوی/ خرسی 3-درایو
گاوی/ خرسی گارتلی
گاوی/ خرسی پروانه
گاوی/ خرسی خفاش
گاوی/ خرسی خرچنگ
گاوی/ خرسی کوسه
گاوی/ خرسی رمز
مبحث فیبوناچی و الگوهای هارمونیک
الگوهای هارمونیک چیست - آموزش الگوهای هارمونیک : هر بحثی در مورد الگوهای هارمونیک باید شامل اعداد فیبوناچی باشد، زیرا این الگوها به طور گسترده ای از نسبت های فیبوناچی استفاده می کنند. اعداد فیبوناچی در جهان فراگیر هستند و در اصل توسط لئوناردو فیبوناچی کشف شده اند. نسبت اولیه فیبوناچی یا «نسبت فیبوناچی»، نسبت طلایی (1.618) است. اعداد فیبوناچی دنباله ای از اعداد است که در آن هر عدد جمع دو شماره قبلی است.
سری اعداد فیبوناچی به این شرح است: 1،1،2،3،5،8،13،21،34،55،89،144،233،317،610….
در مورد نظریه چگونگی حضور این اعداد در طبیعت و در دنیای تجارت، مطالب و کتابهای زیادی وجود دارد. لیستی از مهمترین نسبت های فیبوناچی در دنیای تجارت، که از جذر گیری، ریشه یابی جذر و بازگرداندن دنباله فیبوناچی بدست می آیند، در زیر آورده شده است.
مجموعه اصلی نسبتهای اشتقاقی از فیبوناچی در تجارت: 0.382، 0.618، 0.786، 1.0، 1، 1، 2.0، 2.62، 3.62، 4.62
مجموعه ثانویه نسبتهای اشتقاقی از فیبوناچی در تجارت: 0.236، 0.886، 1.13، 2.236، 3.14، 4.236
در تجزیه و تحلیل فنی نرم افزارهای زیادی از فیبوناچی وجود دارد. برخی از نرم افزار های کاربردی شامل بازگشتی های فیبوناچی، پیش روی های فیبوناچی، فن های فیبوناچی، قوس های فیبوناچی، مناطق زمانی فیبوناچی و دسته های قیمتی و زمانی فیبوناچی هستند.
اکثر بسته های نرم افزاری تجارت دارای ابزارهای طراحی فیبوناچی است که می توانند بازگشتی ها ، امتدادها و پیش روی های فیبوناچی را نشان دهند. بعلاوه ، اعداد فیبوناچی همچنین می توانند برای «قیمت» و «زمان» در معاملات استفاده شوند.
مزایا و معایب الگوهای هارمونیک
مزایای الگوهای هارمونیک:
پیش روی های آینده را فراهم می کنند و از پیش متوقف می شوند تا شاخص ها را هدایت کنند
مکرر، تکرار شونده، قابل اعتماد هستند و تنظیمات با احتمال بالایی را فراهم می آورند
قوانین تجارت با استفاده از نسبت های فیبوناچی استاندارد شده اند
با محتوای تعریف شده بازار، تقارن و قوانین حرکات سنجیده به خوبی کار می کنند
در تمام بازه های زمانی و در کلیه ابزارهای بازار کار می کنند
سایر تئوری های شاخص (CCI ، RSI ، MACD ، DeMark . ) می توانند در کنار آنها استفاده شوند
معایب الگوهای هارمونیک:
پیچیده و کاملاً فنی هستند که موجب می شود درک آنها دشوار شود
شناسایی و اتوماسیون (کدگذاری) صحیح الگوهای هارمونیک کاری دشوار است
تعارض در بازگشتی ها/ پیشروی های فیبوناچی می تواند در شناسایی مناطق معکوس یا پیش روی مشکل ایجاد کند
پیچیدگی هنگامی بوجود می آید که الگوهای متضاد از همان نوسانات یا سایر نوسانات/ بازه های زمانی شکل بگیرند
الگوهای قیمتی بازگشتی | پترن های کلاسیک را بشناسید
الگوهای قیمتی بازگشتی (Price Reversal Patterns) که نوعی از پترن های کلاسیک هستند، از امواجی تشکیل شده اند که این تغییرات قیمت را در بازار ارزها دیجیتال نشان می دهد. در هر مسیری که این امواج شکل بگیرند، می توان نتیجه گرفت که اهداف قیمت چیست و تغییرات جدید بر چه اساسی شکل گرفته اند. این را باید بدانید که در الگوهای قیمتی بازگشت نیاز است تا تشکیل کامل الگو دست نگه دارید تا نقاط صحیح و پیش بینی شده ایجاد شوند. نکته مهم این است که شما نباید قبل از تشکیل کامل الگو آن را کامل بدانید و باید اجازه دهید تا الگو کامل شود و بعد برای معامله بر اساس الگو تشکیل شده اقدام کنید. در ادامه این مطلب شما را با جوانب مختلف این الگو آشنا می کنیم.
الگوهای قیمتی بازگشتی و الگوی سر و شانه ها
الگوی سر و شانه ها یا به انگلیسی Head الگوی تکرارشونده بازار سهام And Shoulders Pattern یک شکل نمودار است که به عنوان یک خط پایه با سه قله ظاهر می شود که دو قسمت بیرونی نزدیک به هم هستند و وسط آنها بیشترین است. شایان ذکر است که الگوی سر و شانه ها به گونه ای طراحی شده است که شکلی منحصر به فرد از نمودار را توصیف می کند که نشان دهنده تغییر ترند صعودی به نزولی می باشد. اعتقاد بر این است که الگوی سر و شانه ها یکی از قابل اعتمادترین الگوهای قیمتی بازگشتی است. الگوی سر و شانه ها یکی از بهترین الگوهایی است که درجات مختلفی از را ارائه می کند و اصولا ترند به شکل صعودی به سمت پایین است. حال باید این را متذکر شد که این الگو زمانی ایجاد می شود که قیمت سهام در یک اوج بالا برود و در پیرو آن به پایه حرکت قبلی افزایش یابد. پس از آن، قیمت بالاتر از اوج سابق افزایش می یابد و “دماغه” را نمایان می کند و سپس مجدد به پایه اصلی افت می کند. سرانجام، قیمت سهام دوباره افزایش یافته اما این بار مانند همان سطح اولیه که اوج اولیه شکل گیری قبل از افت مجدد به پایین بود یا خط گردن الگوهای نمودار یک بار دیگر ایجاد می شود.
الگوی سقف و کف دوقلو چیست؟
در میان تمام الگوهای قیمتی بازگشتی، الگوی سقف و کف دوقلو یا Double Top and Bottom وقتی حرکت می کند که سرمایه گذاری اساسی با الگوی مشابه حرف “W” یا “M” پیش می رود. تجزیه و تحلیل الگوی سقف و کف دوقلو در تجزیه و تحلیل فنی برای توضیح حرکت در یک اوراق بهادار یا سرمایه گذاری دیگر کاربرد دارد و می تواند به عنوان بخشی از استراتژی ارزهای دیجیتال برای بهره برداری از الگوهای تکرار شونده مورد استفاده قرار گیرد. این الگوی قیمتی بازگشتی معمولاً در مدت زمان طولانی تری تکامل می یابند و همیشه دید ایده آلی از یک الگو ندارند. زیرا، تغییرات قیمت الزاما به یک M یا Wواضح شباهت ندارند. هنگام بررسی الگوی نمودار، مهم است که سرمایه گذاران توجه داشته باشند که برای ظهور الگوی M یا W لازم نیست پیک ها و فرورفتگی ها به نقاط یکسان برسند. این مدل الگو از بالا و پایین گرد می شوند و غالباً همراه با سایر شاخص ها مورد استفاده قرار می گیرند. زیرا الگوهای گرد، به راحتی می توانند منجر به مغلطه شوند یا به اشتباه روند را دستخوش تغییرات کنند.
الگوی وی V چیست؟
در بین الگوهای قیمتی بازگشتی، الگوی وی “V” نوعی رکود اقتصادی و بهبود اقتصادی است که در نمودار شبیه شکل “V” نمایش داده می شود. لازم است بدانید الگوی وی زمانی تکمیل می شود که خط روند آن شکسته شود و تنها در این صورت است ورود به معامله ممکن می شود. مهمترین الگوی تکرارشونده بازار سهام ویژگی منحصر به فرد این الگو، بازگشت ناگهانی قیمت است که در مدت کوتاه و موقتی اتفاق می افتد. شایان ذکر است که ریکاوری V شکل با ریکاوری سریع و مداوم در اندازه گیری عملکرد اقتصادی پس از یک افت شدید اقتصادی مشخص می شود. به دلیل سرعت تعدیل اقتصادی و بهبود عملکرد اقتصادی کلان، بهبود V با توجه به رکود اقتصادی بهترین حالت است.
ریکاوری V شکل زمانی به بهبود لازم می رسد که در یک معامله افت شدید اقتصادی را تجربه کند. چنین ریکاوری اغلب با تغییر مهمی در فعالیت اقتصادی ناشی از به تعادل رساندن تقاضای مصرف کننده و هزینه های سرمایه گذاری شغل های مختلف شکل می گیرد زمانی که این تعدیل در اقتصاد و بازیابی معیارهای اصلی اقتصاد کلان رخ دهد، می توان ریکاوری V را نوعی از بهترین سناریوها دانست که یک اقتصاد را دچار رکود می کند.
الگوی الماس یا الگوی لوزی را بشناسید
الگوی الماس یا به لاتین Diamond Pattern از آن دسته الگوی های تجزیه و تحلیل فنی است که در اکثر مواقع در اوج بازار یا نزدیک آن اتفاق افتاده و علامت معکوس خبر از روند صعودی می دهد. این الگو به این دلیل نامگذاری شده که خطوط ترند توسط اقدام هایی به پیک ها و فرورفتگی ها وصل می شوند و در انتها شکل الماس را نمایش می دهد. الگوی الماس ابتدا با جداسازی سازه سر و شانه های خارج از مرکز و اعمال خط ترند وابسته به پیک ها و فرورفتگی های بعدی ایجاد می شود. هنگامی که الگوی الماس تشکیل می شود، می تواند یک شاخص قوی برای تغییر قریب الوقوع روند صعودی فعلی باشد.
معامله گران فنی در الگوهای قیمتی بازگشتی همیشه به دنبال معکوس احتمالی هستند، زیرا فرصت سود قابل توجهی را ایجاد می کنند، که این امر باعث می شود شکل بالای الماس یک الگوی منحصر به فرد باشد. تکنسین ها پیشنهاد می کنند برای محاسبه حرکت احتمالی، هنگامی که خط گردن یک سازند الماس شکسته شود، معامله گر باید فاصله بین بالاترین و پایین ترین نقطه در شکل گیری الماس را محاسبه کرده و آن را به نقطه شکسته اضافه کند.
منظور از الگوی 1،2،3 چیست؟
الگوی 123 یا ABC شباهت زیادی با الگوی سقف و کف دوقلو دارد. تنها تفاوت این دو الگوهای قیمتی بازگشتی این است که سقف یا کف دوم به سقف یا کف قبل از خود نمی رسند. در صورتی که قیمت از محدوده بین دو سقف یا دو کف (در امتداد نقطه B) رد شود، انتظار می رود که مسیر ترند تغییر کند. در ادامه لازم است بدانید، محدوده ضرر معامله ورودی به الگو ABC با در نظر گرفتن مقداری فاصله از نقطه A است. همچنین، حد سود اول معامله به اندازه فاصله نقطه A تا B از نقطه شکسته B می باشد و محدوده سود دوم معامله از نقطه شروع روند اصلی قبلی خواهد بود.
معرفی الگوی سه سقف و سه کف
شاید خالی از لطف نیست که در میان تمام الگوهای قیمتی بازگشتی، نامی از الگوی سه سقف و سه کف ببریم. الگوی سه سقف و سه کف توسط سه پیک که در همان منطقه حرکت می کند و با عقب نشینی در بین آنها تشکیل می شود. مانند الگوی ABC، الگوی سه سقف و سه کف تشابه زیادی با مدل الگوی سقف و کف دوقلو دارد. تفاوت آنها در این است که به جای دو پیک یا دو دره سه پیک و سه دره ایجاد می شود. این الگو همیشه در پایان ترند قرار می گیرد که در آن سه سقف یا سه کف در نقاط A، C و E قابل مشاهده است. لازم به ذکر است که دو فرورفتگی در بین این سقف ها ایجاد می شود که با شکسته شدن فرورفتگی ها بازار از حالت صعودی به نزولی تبدیل خواهد شد. در پروسه زمانی این الگو، مدت زمان الگوی قیمت هنگام تفسیر یک الگوی و پیش بینی حرکت آینده قیمت مورد توجه است. الگوهای قیمت می توانند در هر دوره از تیک 144 تا نمودار 60 دقیقه ای، روزانه، هفتگی یا سالانه نشان داده شوند. اهمیت یک الگو، اغلب به طور مستقیم با اندازه و عمق آن ارتباط دارد.
الگوهای قیمتی بازگشتی که در مدت زمان طولانی تر پدیدار می شوند، به طور کلی مطمئن تر هستند و با بزرگتر شدن حرکات، قیمت ها از حالت عادی خارج می شوند. بنابراین انتظار می رود الگویی که در نمودار روزانه ایجاد می شود، حرکتی بزرگتر از همان الگوی مشاهده شده در نمودار داخل روز، مانند نمودار یک دقیقه ای داشته باشد. در این صورت است که وقتی الگویی در نمودار ماهانه شکل می گیرد، به احتمال زیاد حرکت قیمتی قابل توجه تری را نسبت به همان الگوی نمودار روزانه تجربه خواهد کزد.
دیگر نکات الگوهای قیمتی بازگشتی
هر کدام از الگوهای قیمتی بازگشتی در پترن های کلاسیک، نشان دهنده کشمکش بین خریداران و فروشندگان است که نتیجه آن بسته به نتیجه، روند رواج یافته یا روند معکوس را ادامه می دهد. تحلیلگران فنی می توانند برای تصمیم گیری در مورد معاملات و سرمایه گذاری، از الگوهای قیمت برای ارزیابی فعالیت گذشته و فعلی بازار و پیش بینی اقدام آینده در بازار استفاده کنند. این الگوهای قیمتی بازگشتی به آنها کمک می کند تا با ذهنی باز به معامله بپردازند و در سیاه چاله ضرر و زیان نیفتند. اگر می خواهید یک معامله گر حرفه ای باشد و تنها به سود برسید، باید این الگوها را یاد بگیرید و به پیک و فرورفتگی ها دقت کافی داشته باشید.
نظریه بازار کارا
ناتوانی در جهت پیش بینی قیمت سهام به دلیل عوامل متعدد تاثیر گذار بر آن باعث ارائه فرضیه کارایی بازار شد. فرضیه بازار کارا، تعیین قیمت اوراق بهادار را ناشی از واکنش خریداران و فروشندگان به جدیدترین اطلاعات و آینده شرکت می داند.
فاما یکی از نظریه پردازان در کارایی بازار، بازار کارا را این گونه توصیف می کند:"بازار کارا بازار اوراق بهاداری است که در آن تعداد زیادی خریدار و فروشنده نسبت به اطلاعات موجود و دیدگاهی که نسبت به آینده شرکت هایی که اوراق بهادار آنها در بازار معامله می شود عکس العمل نشان می دهند و بدین ترتیب باعث تعیین قیمت اوراق در بازار می شوند"
نقاط ضعف نظریه بازار کارا
اما در دنیای واقعی استدلال های روشنی علیه نظریه کارایی بازار وجود دارد. برای مثال سرمایه گذارهایی وجود دارند که همواره در اکثر موارد سودی بسیار بالاتر از حد متوسط بازار کسب کرده اند. وارن بافت یکی از همین افراد است. استراتژی سرمایه گذاری او خرید سهامی است که قیمت شان پایین تر از حد واقعی است.
همچنین تعداد زیادی از مدیران سرمایه گذاری وجود دارند که بهتر از دیگران روندهای قیمت سهام را بازارها شناسایی می کنند و بر همین مبنا سود بالایی کسب می کنند. بنابراین در حالی که چنین مواردی وجود دارد چطور ممکن است عملکرد سرمایه گذاران اتفاقی باشد و از هیچ الگویی پیروی نکند؟
در بسیاری از استدلال هایی که علیه نظریه کارایی بازار مطرح شده، آمده است الگوهای مشخص و تکرارشونده ای برای قیمت ها وجود دارد. در ادامه به برخی از مثال های این مورد اشاره می کنیم. تاثیر ژانویه الگویی تکرارشونده است که نشان می دهد در ماه نخست هر سال معمولاً سود بالاتری نصیب سرمایه گذارها می شود.
همچنین دوشنبه آبی در وال استریت عبارتی است که خرید سهام را در جمعه بعدازظهر و صبح دوشنبه اشتباه اعلام می کند زیرا طبق الگوی تاثیر آخر هفته قیمت سهام یک روز پیش از تعطیلی آخر هفته و روز بعد از این تعطیلی بالاتر از دیگر ایام هفته است.
مطالعاتی که در زمینه رفتار مالی سرمایه گذاران صورت گرفته و در آن به بررسی تاثیر ویژگی های شخصیتی سرمایه گذارها بر قیمت سهام پرداخته شده آشکار می کند که برخی الگوهای قابل پیش بینی در بازار سهام وجود دارد.
معمولاً سرمایه گذارها مایلند سهامی را بخرند که قیمت آن پایین تر از ارزش واقعی است و برعکس تمایل دارند سهامی را بفروشند که قیمت کنونی آن از ارزش واقعی آن بیشتر است و در بازاری که تعداد زیادی سرمایه گذار در آن وجود دارد هر وضعیتی جز کارایی می تواند حاکم باشد.
پل کروگمن استاد اقتصاد دانشگاه ام آی تی معتقد است رفتار سرمایه گذارها باعث عدم کارایی بازارها می شود بنابراین قیمت سهام حاصل اطلاعات موجود در بازار نیست و همواره از رفتار سودطلبانه سرمایه گذارها تاثیر می پذیرد.
منبع:
جزوه درسی تصمیم گیری در مسایل مالی دکتر تفتیان
نظام جامع اطلاع رسانی اشتغال
در صورت علاقه مندی به یادگیری کامل مبحث تحلیل با رویکرد نظریه های مدرن، جهت پیش ثبت نام و یا شرکت در دوره ها کلیک کنید.
در صورتی که به مشاوره پیرامون موضوع فوق علاقه دارید کلیک کنید.
لینک های مفید
۱. شرایط بازار رقابت: آنچه که در کتابهاى اقتصاد در مورد شرایط برقرارى رقابت در الگوی تکرارشونده بازار سهام بازار مىخوانیم، مطالبى است که در این مورد قابل ذکر است. نکتههائى از قبیل تعداد فراوان و کافى عرضهکننده و تقاضاکننده در بازار، و یا آزاد بودن ورود و خروج به بازار براى همه مردم و نبودن مانع و یا شرط و شروطى براى اینکار، بنابراین، حضور تعداد بسیارى شرکتکننده در بازار یکى از شرایط مهم بازار کارا مىباشد.
۲. اطلاعات باید به سرعت و فوریت و یا حداقل هزینه به اطلاع دستاندرکاران بازار برسد.
۳. کسىکه در این بازار خرید و فروش مىکند، باید احساس امنیت کند و اطمینان یابد که آنچه بابت اوراق بهاءدار خود دریافت یا پرداخت مىکند، به ارزش ذاتى آن نزدیک است، یعنى قیمت عادلانهاى براى کالاى خود دریافت مىکند.
۴. معامله در بازار کارا نباید گران باشد، هزینههاى معامله بسیار کم و به وضعیت بدون خرج بودن نزدیک باشد.
۵. هیچ معاملهگرى آنچنان قدرت نداشته باشد که بازار را زیر نفوذ خود بگیرد و تأثیر مهمى بر بازار بگذارد.
۶. افراد مطلع در بازار وجود دارند و این افراد با اطلاعاتى که دارند. بازار را به کارآئى مىرسانند، اما آنها نمىتوانند از اطلاعات و دانش افزونتر خود نتایج بهتر و سود بیشترى بهدست آورند. در این محیط، فرد الگوی تکرارشونده بازار سهام متخصص نمىشوند قیمت بازار طورى تعیین مىشود که منعکسکننده تمام اطلاعات خوب و بد است.
۷. در بازار کارا، تعدیل قیمتها به سرعت انجام مىشود. در این بازار، افراد زیادى حضور دارند ک اطلاعات را دریافت و ارزیابى نموده و ارزش آن را پیدا مىکنند و به فوریت قدام به خرید و فروش مىکنند. اقدام فورى آنان باعث مىشود که اطلاعات موجود دقیقاً و به سرعت روى قیمتها انعکاس یابد. چون ورود اطلاعات به بازار و تأثیر آن بر قیمتها به شکل تصادفى است و وابستگى و تورش خاصى ندارد، پس تغییرات قیمت در این بازار روند خاصى ندارد و روند تغییر قیمت و الگوى رفتارى آن تصادفى و غیرمنظم است و بهاصطلاح قیمت تابع قاعده گشت تصادفى ـ random walk مىباشد. بازار کارا حافظه ندارد و از قیمتهاى دیروز در مورد فردا نمىتوان نتیجهگیرى کرد. براى این روند تصادفى معمولاً مثال فرد مستى که روى جاده راه مىرود را بیان مىکنند. به اینصورت که با بررسى تاریخچه گامهاى قبلى او نمىتوان نتیجه گرفت که گام بعدى وى در چه جهتى فرود مىآید. او تلوتلوخوران پیش مىرود و لذا نمىتوان گفت که گام بعدى را در جهت چپ یا راست یا مستقیم برمىدارد و مختصات آن چیست؟ قیمت هم از آنجا که تابعى از اطلاعات جدید مىباشد و اطلاعات نیز بهطور تصادفى وارد بازار مىشود، تلوتلوخوران پیش مىرود و با بررسى روند گذشته قیمتها اطلاعات تازهاى بهدست نمىآید.
۸. شرط لازم براى کارآئى بازار وجود رقابت است. در همه بازارهاى عمده مالى جهان، غیر از تعداد زیاد معاملهکننده، تعداد زیدى هم معاملهگر (Dealer) کارگزار (Broker) و واسطه متخصص (Specialist) خرید و فروش روى سهام وجود دارد. اینها افراد کارشناس در خرید و فروش هستند و آن پختگى را دارند که تأثیر اطلاعات را بر قیمت سهم بسنجند .این توانائى را دارندکه تأثیر خاص اطلاعات و جهت تأثیر آنها بر قیمتها را درک کنند و اثر زنجیرهاى مجموعهاى از تغییرت و اخبار را بر روى قمت اوراق بهاءدار حدس بزنند. مثلاً اگر در مجمع عمومى شرکتی، اعطاء سهام جایزه تصویب شده باشد، آنها باید بتواند تأثیر اعطاء سهام جایزه بر قیمت سهام را تعیین کنند.
۹. بازار باید در معرض ترافیکى دوطرفه از اطلاعات باشد بهعبارت دیگر، بازار کارا طورى است که در هر مقطعى از زمان، عدهاى در آن خریدار هستند و عدهاى فروشنده اینطور نیست که در زمانى همه خریدار باشند و یا همه فروشنده. یکى از مشکلات بورس تهران آن است که بازارى یکطرفه است. در مقطعى از زمان همه صف مىبندند که بخرند و دنبال آشنا مىگردند که اسباب خرید را فراهم آورد. در مقطعى هم همه صف مىبندند بفروشند و اصطلاحاً مىگویند که سهام روى میز مانده است. معنى چنین وضعى این است که افراد در بازار بورس تهران، دهنبین و دنبالهرو هستند و استقلال رأى و استقلال ارزیابى در آن وجود ندارد. آدمهاى متخصصى که بازار را در همه جهتهاى آن گسترش بدهند، وجود ندارد.
در بازار کارا عدهاى باید بر این باور باشند که خرید به نفع آنها است و عدهاى هم بر این باور که فروش به نفع آنها است. تنها در این وضعیت است که حجم بالاى معامله بهدست مىآید و بازار راحتتر به تعادل عرضه و تقاضا مىرسد. آنچه در اینجا مىگوئیم، با ویژگى ذکرشده در بند (۱) تفاوت دارد. در بند (۱) عمدتاً گفته شد که شرکتکنندگان تعداد زیادى باشند. اینجا مىگوئیم که دو گروه باشند: نیمى معتقد باشند که اگر بخرند به صلاح و منفعت آنان است و نیمى دیگر معتقد باشند که اگر بفروشند نفع بیشترى مىبرند. این وضعیت زمانى پیش مىآید که شرکتکنندگان در بازار آگاه و کارشناسى باشند، نه دهنبین و پیرو و مقلد که تا چیزى عنوان شود، همه به دنبال آن بروند.
آموزش تحلیل تکنیکال اینوست یار
به گزارش برنا، تحلیل تکنیکال در حال تبدیل شدن به یک رویکرد فوق العاده برای معاملهگری است که این شهرت و محبوبیت را مدیون پیشرفت در پلتفرمهای معاملاتی است. با این همه، برای یک معاملهگر تازهکار، درک تحلیل تکنیکال مقدماتی ـ و اینکه چگونه میتواند به پیشبینی روندها در بازار کمک کند ـ میتواند بسیار دلهره آور و چالش برانگیز باشد. در حالت کلی میتوان اینگونه عنوان کرد که تحلیل تکنیکال مطالعه نوسانات قیمت در یک بازار است که به موجب آن معاملهگران از الگوها و شاخصهای نمودارهای گذشته برای پیشبینی روندهای آتی در بازار استفاده میکنند. با توجه به آنچه گفته شد، تحلیل تکنیکال میتواند تصویری از عملکرد گذشته و حال یک بازار را به نمایش بگذارد که به معاملهگر این امکان را میدهد تا از این اطلاعات در قالب فرم قیمتگذاری، شاخصها و الگوها برای راهنمایی و اطلاع رسانی روندهای آینده استفاده کند.
تحلیل تکنیکال، چه مزایایی با خود به همراه دارد؟
هنگام تجزیه و تحلیل نمودار در تحلیل تکنیکال مقدماتی، روانشناسی بازار را نسبت به ارزشگذاری سهام یک شرکت ارجحیت میدهید. در واقع این یکی از مزایای تحلیل تکنیکال است چراکه برای خوانش درست نمودار، نیاز به دانش خاصی از اقتصاد، امور مالی یا حسابداری ندارید؛ این نوع تحلیل، دادههای بنیادی را کاملا نادیده میگیرد و توجه شما را به نوسانات قیمت سهام و نیز حجم معاملات بازار متمرکز میکند. درک و به کارگیری تحلیل تکنیکال ربطی به توانایی شما در ارزیابی سلامت مالی یک شرکت ندارد. یکی دیگر از مزایای تفسیر نمودارها این است که سیگنالهای خرید و فروش را برایتان شناسایی میکند تا در بهترین زمان برای خرید یا فروش سهام اقدام کنید. به همین جهت است که میگویند آموزش تحلیل تکنیکال میتواند موثرتر از تحلیل بنیادی در تعیین بهترین زمان برای خرید یا فروش سهام باشد.
آموزش امواج الیوت
رالف نیلسون الیوت تئوری امواج الیوت را در دهه سی ارائه کرد. او معتقد بود که بازارهای سهام، که عموما تصور میشود به شیوهای تصادفی و آشفته رفتار میکنند، در واقع با الگوهای تکراری معامله میشوند. الیوت عنوان کرد که روندهای قیمت مالی ناشی از روانشناسی غالب سرمایهگذاران است. او فهمیده بود که نوسانات در روانشناسی تودهها همیشه در همان الگوهای فرکتال تکرار شونده یا «امواج» در بازارهای مالی ظاهر میشوند. از این منظر، نظریه امواج الیوت به نظریه داو شباهت دارد؛ زیرا هر دو تشخیص میدهند که قیمت سهام در امواج حرکت میکنند. با این وجود از آنجایی که الیوت علاوه بر حرکت موجی، ماهیت «فرکتال» بازارها را نیز تشخیص داده بود، توانست آنها را با جزئیات بسیار بیشتری تجزیه و تحلیل کند. اما منظور از فرکتال چیست؟ فرکتالها در واقع ساختارهای ریاضی هستند که در مقیاس کوچکتر بینهایت خود را تکرار میکنند. الیوت کشف کرد که الگوهای قیمت شاخص سهام به همین ترتیب ساختار یافته است. پس از آن، الیوت شروع به بررسی این موضوع کرد که چگونه میتوان از این الگوهای تکراری به عنوان شاخصهای پیشبینی کننده نوسانات آینده بازار استفاده کرد.
امواج الیوت میتواند به شکل زیر عنوان شود:
پنج موج هم جهت با روند رو به رشد حرکت میکنند که به دنبال آن سه موج اصلاحی ظاهر میشوند. ( در مجموع یک حرکت 5-3 تایی )
الگوی زیرین 3-5 ثابت میماند، اگرچه بازه زمانی هر موج میتواند متفاوت باشد.
جهت یادگیری الیوت میتوانید در دوره آموزش امواج الیوت اینوست یار شرکت کنید.
آموزش الگوهای هارمونیک
از الگوهای هارمونیک میتوان برای شناسایی فرصتهای معاملاتی جدید و روند قیمتگذاری استفاده کرد ـ البته اگر بدانید دقیقا به دنبال چه چیزی هستید. برای همین است که آموزش الگوهای هارمونیک ضرورت پیدا میکند. به زبان ساده میتوان گفت که الگوهای هارمونیک در واقع الگویی نموداری هستند که بخشی از استراتژی معاملاتی را تشکیل میدهند و میتوانند به معاملهگران کمک کنند تا با پیشبینی نوسانات بازار، روند قیمتگذاری را پیشبینی کنند. در این شیوه الگوهای نمودار متعددی برای انتخاب وجود دارد که هر کدام میتوانند برای تشخیص نوع متفاوتی از روند بازار مورد استفاده قرار بگیرند. با این حال، توجه به این نکته را نباید فراموش کرد که پیش از دنبال کردن هر الگو، باید به توانایی خود در تحلیل تکنیکال اطمینان کامل داشته باشید تا بتوانید در شرایط متفاوت بهترین و سریعترین تصمیمات معاملاتی را بگیرید.
انواع الگوهای هارمونیک
الگوی ABCD: بیشک از میان تمام الگوهای هارمونیک، سادهترین الگوی ممکن همین الگوی ABCD یا AB=CD است که از سه حرکت و چهار نقطه تشکیل شده است. در ابتدا حرکت تکانشی AB، سپس حرکت اصلاحی BC و سپس حرکت تکانشی CD که هم جهت با نخستین حرکت تکانشی (AB) است.
الگوی خفاش: الگوی خفاش نام خود را از حالت خفاشی نمودار گرفته است. این الگو در سال 2001 توسط اسکات کارنی شناسایی شد. این الگو از عناصر دقیقی تشکیل شده که PRZها را شناسایی میکند. الگوی خفاش نسبت به ABCD یک پایه و نقطه بیشتر دارد که آن نقطه را اصطلاحا X مینامیم. پایه اول یا XA منجر به حرکت اصلاحی BC میشود. حال اگر این اصلاحیه تا نقطه B در 50 درصد حرکت اولیه XA متوقف شود، احتمال زیاد الگویی که در برابرتان قرار دارد الگوی خفاش است.
الگوی گارتلی: این الگو که توسط اچ.ام گارتلی ابداع شد، دو قانون کلیدی را در خود دارد:
اصلاح نقطه B میبایست 0.618 هزارم XA باشد.
اصلاح نقطه D میبایست 0.186 هزارم حرکت XA باشد.
الگوی هارمونیک گارتلی بسیار شبیه الگوی خفاش است که در آن پایه XA به اصلاح BC منتهی میشود، منتهی با این شرط که اصلاح نقطه B میبایست دقیقا 0.618 از پایه XA باشد. نقطه توقف ضرر اغلب در نقطه X قرار میگیرد، درحالیکه سود برداشت اغلب در نقطه C تعیین میشود.
الگوی خرچنگ: یکی دیگر از کشفیات اسکات کارنی الگوی خرچنگ است. خرچنگ از الگوی X-A، A-B، B-C و C-D پیروی میکند که این امکان را به معاملهگران میدهد تا در اوج یا پایینترین قیمت وارد و خارج شوند. مهمترین ویژگی الگوی خرچنگ گسترش 1.618 حرکت XA است که PRZ را تعیین میکند.
برخلاف تحلیل بنیادی، تفسیر نمودارهای قیمت سهام در تحلیل تکنیکال، سلامت مالی شرکتها را درنظر نمیگیرد. به همین دلیل تحلیل تکنیکال به خودی خود مناسبترین روش برای سرمایهگذاری بلند مدتبه به حساب نمیآید. از این منظر مطالعه نمودارها برای نوسانگیری ـ خرید و فروش در زمان کوتاه ـ انتخاب هوشمندانهتری به نظر میرسد.
دیدگاه شما